نه۲۷۰یدم که کلید من چیست.برای گزارش درخواست اجازه از این سوال استفاده میکنیم که آیا.اشکالی ندارد سیگار بکشم؟ الن پرسید: آیا میتواند سیگار بکشد؟ما همچنین میتوانیم جملاتی مثل این را گزارش کنیم.. روانپزشک من همیشه بهم میگه که میخواد من آروم باشم مهماندار ما از الن پرسید که آیا اشکالی ندارد سیگار بکشد.برای بیان یک سفارش، ما همچنین میتوانیم از آن استفاده کنیم، باید یا باید برویم.معلم گفت ما باید صبر کنیم / ما باید بیرون منتظر باشیم.روان من همیشه به من میگوید که باید استراحت کنم، باید استراحت کنم.یادداشتبعد از بیشتر افعال، ما میتوانیم از یک بند با آن استفاده کنیم. * ۲۴۲ (۲) پلیس دستور داد که دریچهها بسته شوند.
۲۷۰ دستور گزارش، درخواست، ارائه و … پیشنهاد، هشدار، عذرخواهی و غیرهما میتوانیم این نوع جملات را با گفتن و یا پرسیدن ارائه دهیم
تندباد ا ساخت تیتراژ و را گرفت. اعتراض دارم: اون اشتباه خودش رو قبول کرد.او اعتراف کرد که تغییر عقیده داد.
ساخت تیتراژ ساخت تیتراژ
۳۱۹ مجموعه در بند ۲۴۰نوع دیگر ماده فرعی یک ماده نسبی است. ۲۷۱ ۲۷۱مردی که مشکلات مالی داشت خودش رو از ساختمون پرت کرد بیروناین مرد، مرد، مرد است.سه بند محدود و غیر متناه ساخت تیتراژ ییک ماده متناهی یک verb. اصلی داردحالا که از جا میپرید، پشیمان میشد.میتونی بری بالای ساختمونماده متناهی میتواند یک شرط اصلی باشد (او اکنون پشیمان است) یا ماده فرعی (که از آن جا به جا شدهاست).یادداشتیک شرط متناهی یک موضوع دارد مگر اینکه آن را برای اجتناب از تکرار ترک کنیم.باد او را گرفت و ساخت تیتراژ (آن) او را از پنجره به بیرون پرتاب کرد.یک ماده غیر متن ساخت تیتراژ اهی دارای infinitive، *، ۱۲۸، یا participle، * ۱۳۴ است.راستش رو بخوای، من ترسیده بودماکنون پشیمان شده بود.مردمی که نمایش را تماشا میکردند حیرتزده بودند.یادداشتماده غیر متناهی معمولاً موضوع ندارد، اما میتواند یکی از آنها را داشته باشد.نمایش پایان یافت، مرد استودیو را ترک کرد.۲۴۰ ترکیبیک جمله میتواند بیش از یک بند اصلی و یا بند فرعی داشته باشد.احساس خستگی میکنم اگر بیدار بمانم، اما اگر به رختخواب بروم خوابم نمیبرد.دو ماده اصلی (من احساس ساخت تیتراژ خستگی میکنم، نمیتوانم بخوابم) با اما به هم مرتبط هستند. هر دوی آنها شرط فرعی دارند که اگر.ما همچنین میتوانیم بندهای فرعی را با و یا، یا، یا، ارتباط دهیم.جورج میدانست که ای می خیلی مریض است و دیگر زنده نخواهد ماند.و این دو ماده فرعی را که ای می بسیار ساخت تیتراژ بیمار بود و (او) دیگر زنده نخواهد ماند، به هم پیوند میدهد.این جملات را با دو بند فرعی بررسی کنید.اعتراف کرد که به محض اینکه از جا میپرید، تصمیمش را عوض میکرد.اگرچه کار سختی بود، از شغل لذت بردم چون جالب بود.جین با هنرمندی که تصویری را که باعث ایجاد همه جنجال شده بود، ملاقات کرد.همچنین میتوانیم از بندهای non برای ایجاد ساخت تیتراژ جملات پیچیدهتر استفاده کنیم.اعتراف کرد که بعد از پریدن تصمیم خود را عوض کردهاست.گالری قصد دارد تصاویر بیشتری از هنرمندان محلی بخرد.به این دو جمله از یه مکالمه واقعی نگاه کنبالاخره پیاده شدیم ساخت تیتراژ ، اما به جای فرود در زوریخ، مجبور شدیم به بال بال بریم و سفر بعدی را ادامه دهیم.... خب، ما منتظر بودیم کهبه عنوان یک نماینده بیاید و به ما بگوید چه کار کنیم، و بعد از یک ساعت و نیمهیچکس نیامد و ما یک تاکسی گرفتیم و به بال بال قدم گذاشتیم و چون از قطار پیاده شدیم تصمیم گرفتیم شب را در آنجا بمانیم. من …(از م. چه داستانی!)۲۹ امتیاز با بیش از یک CLAUSEPAGE ۳۲۰اینها مواد اصلی و شروط فرعی هستند.جمله ۱بند اصلیبالاخره راه افتادیم. ساخت تیتراژ
بند اصلی | بند فرعی | بند فرعی |
|
اما ما باید میرفتیم | به جای آن | ... که یعنی |
|
بال بال | در حال فرود آمدن بود. | بلندتر، و … |
|
حکم ۲ | زوریخ، | سفر قطار افزود. |
|
بند اصلی | بند فرعی | بند فرعی |
|
... خب، ما در مورد | منتظر یک نماینده بود | که بیاید |
|
|
| بند فرعی | بند فرعی |
بند اصلی و بعد از یک ساعت و نیم دیگر کسی نیامد،بنابراین ما یک تاکسی گرفتیمبند اصلی و به Basle رفت، |
| و به ما بگویید | که چی کار کنم |
بند اصلی | بند فرعی | بند فرعی |
|
و ما تصمیم گرفتیم که | برای ماندن. | برای اینکه ما |
|
| ، شب اونجا | قطار را از دست دادیم. |
|
۲۴۱ کرسی در ماده فرعی۱ توالی زمان (تناوب)فعل در بند فرعی معمولاً به همان اندازه فعل در بند اصلی است.اینک هر دو در آنجا حضور دارند.حتی بعضی از افرادی که بلیط دارند نمیتوانند وارد استادیوم شوند.و این دو فعل و افعال گذشته.حتی بعضی از افرادی که بلیط داشتند نتوانستند وارد استادیوم شوند.وقتی که جمی ما ظاهر شد بلافاصله متوجه شدم که چیزی اشتباه است.دیروز صبح زود به خانه آمدم، چون حالم خیلی خوب نبود.ما از گذشته (احساسی) استفاده میکنیم زیرا در مورد دیروز صحبت میکنیم.یادداشتبیان مستقیم را مقایسه کنید.وقتی که جمی ما ظاهر شد فکر کردم یه مشکلی پیش اومده. من …برای مثال ساده در یک بند فرعی از زمان آینده، * ۷۷.وقتی به اینجا رسید از جمی ما میپرسم.۲۴۱ کرسی در ماده فرعی۲ ساعت پس از آرزویک آرزو - ای کاشای کاش مردم از این در بیرون نمیرفتندکاش سیمون جواب نامه مرا میداد.این الگو یک آرزوی در مورد آینده را بیان میکند، به عنوان مثال، تمایل به تغییر در یک فرد رفتار، یا آرزو برای چیزی است که اتفاق بیفتد. میتواند یک درخواست یا شکایت نسبتاً ناگهانی ساخت تیتراژ را بیان کند.کاش سیگار نمیکشید. (ب) آرزوی گذشته / زمانکاش وقت اضافی داشتم.باب آرزو میکرد که میداند چه خبر است.. کاش میتونستم اسکی کنم من در این کار هیچ امیدی ندارم.این الگو یک آرزوی برای چیزی در حال حاضر را بیان میکند، برای مثال مقدار زمان اضافی ساخت تیتراژ که دارم. ما نمیتوانیم از این جا استفاده کنیم. دلم نمیخواست وقت بیشتری داشته باشم.ای کاش - ای کاش بینظیر بود / میتوانست داشته باشد.ای کاش هیچوقت این تستر رو نخریده بودم همیشه اشتباه پیش میره.ای کاش به من میگفتی که بلیط اضافی برای نمایش داری ساخت تیتراژ .آنجلا آرزو میکرد که اون می تونسته به مهمونی بره، اما اون رفته بوداین الگو یک آرزوی در مورد گذشته را بیان میکند. ما نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. ای کاش به من میگفتی.اگر فقط …اگر فقط به معنای همان چیزی است که من میخواهم، و ما از آن در همان الگوها استفاده م ساخت تیتراژ یکنیم. اگر سیمون به نامه ساخت تیتراژ من پاسخ میداد.کاش only بیش از آرزو باشد. اغلب ابراز تاسف میکند.ای کاش به من میگفتی که بلیط اضافی برای نمایش داری.. خیلی دوست داشتم که برمنکته a بعد از این که فقط ما گاهی اوقات میتوانیم از حال حاضر در آرزوی آینده استفاده کنیم.اگر فقط قطار به موقع برسد، ما فقط ساعت دو اتوبوس را میگیریم.ب) تنها گاهی اوقات میتواند در موقعیت میانی باشد.، اگه "you'd" بهم گفته بود. میتونستم برم۳ واقعیت غیر واقعی و گذشتهاین جملات را با هم مقایسه کنید.از سادگی گذشت: فرض کنیم ثروتمند بودیم. (ما ثروتمند نیستیم.)تصور کن که تو میخواهی کسی را بکشی. (شما نمیخواهید.)گذشته کامل: ای کاش یک صندلی رزرو کرده بودم. (من یکی از آنها را ذخیره نکردم.)ترجیح میدهم اول از من سوال کنی. (شما از من نپرسید.)در حال حاضر ساده چیزی غیر واقعی را بیان میکند، چیزی که این طور نیست. گذشته، چیزی غیر واقعی را در گذشته بیان میکند. ما میتوانیم از این الگوها با فرض، تصور، تصور، و (۲) استفاده کنیم؛ اگر فقط، * (۲ d)؛ اگر، ۲۵۷.
۲۹ SENTENCES با بیش از یک CLAUSEPAGE ۳۲۲یادداشتبعد از آن، ما از گذشته غیرواقعی استفاده میکنیم.وقتشه موهام رو کوتاه کنم خیلی طول میکشه.ما همچنین میتوانیم از این الگوها استفاده کنیم.وقت چای است. وقت آن است که چای حاضر شود. ب بعد از آن، انگار که ما هم میتوانیم از یک زمان حال حاضر استفاده کنیم.گری رفتار میکند طوری رفتار میکند که انگار مالک این مکان است.بعد از این فرض کنیم، یا اگر ما بتوانیم از زمان حال و یا گذشته برای اقدام احتمالی آینده استفاده کنیم.فرض کنید، فرض کنید که یک مشکل پیش برود یا اشتباه کند، چه؟چه میشود اگر شما پول کافی برای بازگشت به خانه ندارید؟۲۴۲ قانونThe شکل پایه یک verb. است.کمیته توصیه کرد که این برنامه پیش برود.مخالفان اصرار دارند که وزیر استعفا دهد.مهم است که یک رکورد دقیق نگهداری شود.ما میتوانیم از subjunctive در یک عبارت بعد از افعال و صفاتی استفاده کنیم که این ایده را بیان میکنند که عمل ضروری است، به عنوان مثال، تقاضا، تقاضا، پیشنهاد، پیشنهاد، توصیه، توصیه، توصیه، توصیه، توصیه، ضروری، مهم، ساخت تیتراژ ضروری، ضروری، ضروری، ارجح، ارجح.یادداشتاغلب هیچ فرقی نمیکند که فرم subjunctive باشد یا نباشد.ما توصیه میکنیم که هر دو طرح جلو بروند.The نسبتاً رسمی است. بیشتر به زبان انگلیسی آمریکایی استفاده میشود. در انگلیسی انگلیسی ما اغلب باید از آن استفاده ساخت تیتراژ کنیم، یا از فرم طبیع ساخت تیتراژ ی of استفاده کنیمکمیته توصیه کرد که این ساخت تیتراژ طرح باید پیش برود. مخالفان اصرار دارند که وزیر استعفا دهد.یادداشتبعد از یک adjective میتوانی ساخت تیتراژ م از یک to استفاده کنیم. مهم است که یک رکورد دقیق داشته باشید.برخی اصطلاحات وجود دارند که ما برای چیزی غیر واقعی استفاده میکنیم، به طور مثال فرض کنیم، اگر، اگر، مثل این که، ۲۴۱ (۳). بعد از این عبارات که میتوانیم از آن استفاده کنیمگذشته از وجه شرطی که جای من بود.فرض کنیم این داستان حقیقت داشته باشد / با ساخت تیتراژ شد.مرد به نظر میرسید که او مست است.اما ما ساخت تیتراژ اینجا یک کمی رسمی و قدیمی هستیم، به غیر از این عبارت ساخت تیتراژ اگر من جای تو بودم.اگه جای تو بودم پیشنهاد رو قبول میکردم
ساخت تیتراژ
۳۰ و یا، اما غیره۲۴۳ خلاصهما میتوانیم از یک پیوند برای ارتباط دو بند اصلی با هم در یک جمله استفاده کنیم. توم هیچ غذایی نداشت و ناچار بود کرایه را بپردازد.میتوانیم از یک عبارت ساخت تیتراژ یا عبارت prepositional برای ارتباط دادن مفهوم دو بند اصلی یا دو جمله استفاده کنیم.تام غذا نداشت و همچنین مجبور بود اجاره را بپردازد.تام غذا نداشت. او همچنین مجبور بود اجاره را بپردازد.تام باید مقداری غذا میخرید. علاوه بر این، اجاره هم وجود داشت.کلمات به معنی 'و' * ۲۴۴همچنین علاوه بر این، علاوه بر آن، علاوه بر آن، علاوه بر آن، هم … ساخت تیتراژ و هم …، نه تنها … بلکه … هم …معنی واژه "یا" * ۲۴۵ "... یا، یا … یا … نهکلمات به معنی ' ' ' ' ' ' ' 'با این حال، هرچند، با وجود این، با وجود این، با وجود این، با وجود این، در حالی که، برعکس،معنی این حرفها ۲۴۷ است.بنابراین، در نتیجه (از)، در نتیجه ()۲۴۴ واژه: 'و' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '۱ ما میتوانیم از آن استفاده کنیم و دو بند را به هم پیوند دهیم. ۲۳۹ (۱)جین Tunney یک بوکسور بود و در مورد شکسپیر سخنرانی کرد.محدودیتهایی که وجود دارند بیش از حد و ساخت تیتراژ بیش از حد emphatic هستند.جین Tunney یک ساخت تیتراژ بوکسور بود. او نیز درباره آثار شکسپیر نیز سخنرانی کرد. این قیدها معمولاً در موقعیت انتهایی قرار میگیرند.منفی نیز وجود دارد.من یک ماشین ندارم، و یک دوچ ساخت تیتراژ رخه هم ندارم. من هم دوچرخه ندارم.همچنین معمولاً در وسط قرار میگیرد.جین Tunney یک بوکسور بود و در مورد شکسپیر نیز سخنرانی کرد.
۳۰ و یا، یا، اما، بنابراین،ما میتوانیم از این اشکال برای ایجاد یک نقطه اضافی استفاده کنیم، به عنوان مثال هنگام توسعه یک بحث.من تمام کارهای همیشگی خود را انجام دادهام و علاوه بر این باید گزارشی بنویسم.ماده بسیار قوی است. علاوه بر این، تولید آن ارزان است. باران شدیدی میبارد. بیشتر از این، من چتر ندارم.علاوه بر این (بیشتر) و علاوه بر این، کمی رسمی هستند.این کشور در طول جنگ به شدت آسیبدیده بود. علاوه بر این، این پول هیچ پولی نداشت.این مسائل موجب نگرانی شدهاند. علاوه بر این، باید توجه شما را به یک گزارش مطبوعاتی جدید جلب کنم.و بعد، و در بالای آن غیر رسمی هستند.من بیش از آن سرگرم مسافرت هستم. و بعد هزینه را به هدر میدهد.ما کارگران را در خانه داریم.. با توجه به این، خواهرم پیش ساخت تیتراژ ما میمونهیادداشتبه علاوه، یک پیوند غیر رسمی است.من همه work رو دارم، درضمن باید یه گزارش ساخت تیتراژ بنویسمما میتوانیم علاوه بر اضافه کردن یک اسم و اسمی، از prepositions و همچنین علاوه بر یک اسم یا gerund استفاده کنیم.جین Tunney مدرس دانشگاه و یک بوکسور بود.علاوه بر انجام کارهای معمول خودم، باید یک گزارش بنویسم.همچنین میتوانیم به همراه و قبل از یک اسم با هم از آن استفاده کنیم.من خواهرم را دارم که مراقب کارگران باشم.همراه با یک گروه فیلم، آنها به سمت قطب جنوب حرکت میکنند.برای اضافه کردن تاکیدی که ما میتوانیم از هر دو استفاده کنیم … و یا نه تنها … بلکه … نیز میتوانیم از آن استفاده کنیم.جین Tunney هم یک بوکسور و هم یک متخصص شکسپیر بود.او نه تنها یک بوکسور بود بلکه در دانشگاه ییل نیز سخنرانی کرد.۲۴۵ واژه: یا ' 'یا' '. ما ازش استفاده میکنیم یا یه گزینه دیگه رو بیان میکنیم یا … یا بیش ساخت تیتراژ تر تاکید داره. میتونی راست یا راست بری. میتونی راست یا راست برییا کیفم رو تو اتوبوس جا گذاشتم یا تو دفتریا خود این کار را انجام میدهید، یا به کسی حقوق میدهیم که این کار را انجام دهد. برای یا در سوالات، * ۳۱.نکته: ما همچنین میتوانیم به تناوب از آن استفاده ساخت تیتراژ کنیم.میتوانیم جلسه را کنسل کنیم. متناوبا، ما میتوانیم جای دیگری برای نگه داشتن آن پیدا کنیم.ب) منظورم این است که اگر نه …بهتر است عجله کنیم، یا (وگرنه) دیر خواهد شد / وگرنه دیر خواهیم کرد.اما نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … ساخت تیتراژ نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نه … نهجاده بسته بود. نمیتوانستم به راست یا راست بروم.جاده بسته بود. من نه راست میرفتم و نه میرفتم.یه آدم ناشنوا که نباید بشنوه یا حرف بزنهیه آدم لال ساخت تیتراژ - ساکت کسی هست که نه بشنوه و نه حرف بزنه.نه ساخت تیتراژ اداره پست و نه
مرا وادار به فکر کردن میکند)ب بعد از نوشتفاضافه میمانندیک فعل میتواند هر دو قید و یک حرفاضافه پس از آن باشد. گاهی اوقات "فعل phrasal - prepositional" نامیده میشود.Verb adverb preposition
لوسی به زمین افتاد | روی یخ. |
اتاق به بیرون نگاه کرد. | در زمینهای کشاورزی. |
ستارهشناس به بالا نگاه کرد | در ستارگان |
باد میوزد. صبر کن! | کلاهت را بردار. |
prepositionalما اغلب میتوانیم از عبارت prepositional برای بیان روش استفاده کنیم.با دقت و با احتیاط د ایجاد جلوه های ویژه سته دسته را بررسی کنید. آنها عمداً این کار را انجام میدادند. اتومبیل را بازرسی کردند و به روش officiou ایجاد جلوه های ویژه s بازرسی ایجاد جلوه های ویژه کردند.یادداشتما اغلب میتوانیم از یک صفت یا صفت در عبارت prepositional استفاد ایجاد جلوه های ویژه ه کنیم.باید با احتیاط عمل کرد.با نهایت احترام به اتومبیل نگاه کردند.
صفحه نمایش و زمان۳ موقعیتما رفتار adverbial را عمدتاً در موقعیت نهایی قرار دادیم، = ۲۰۸ (۵). اینها نمونههایی واقعی از داستانها هستند.با نگرانی گفت: نمیدانستم به تو بگویم یا نه.خورشید هنوز در خیابان آرام میدرخشید. ما همچنان در سکوت به ایجاد جلوه های ویژه تلاش خود ادامه دادیم.یادداشتیک حالت قید میتواند یک صفت را اصلاح کند.بازیکنان به آرامی بااعتماد به نفس بودند. سگ آرام خوابیده بود.The گاهی اوقات میتوانند برای تاکید بر روی جایگاه خود قرار بگ ایجاد جلوه های ویژه یرند. ۴۹ (۱ c) بدون یک کلمه دیگر، او به آرامی از باند خارج شد.۲۱۰ محل و زمان۱ موقعیتAdverbials مکان و زمان اغلب در موقعیت نهایی قرار میگیرد.مسابقه در ویلا پارک برگزار خواهد شد.رئیسجمهور این نظر را دیروز به خبرنگاران داد.یک قایق نروژی پس از اینکه در رودخ ایجاد جلوه های ویژه انه تیمز به گل نشسته بود، دیشب تعمیر شد.این دفتر به مدت دو هفته بسته شدهاست.برای بیش از یک adverbial در موقعیت پایانی، ۲۰۸ (۶).آنها هم چنین میتوانند در موقعیت جلو حرکت کنند.من فردا دو جلسه دارم. و پنجشنبه باید به لندن بروم. برای جزییات و یک مثال متن، * ۴۹ (۱).کمی زمان کوتاه میتواند در وسط قرار بگیرد.من همین الان "دبی" رو دیدم به زودی به خانه خواهیم آمد.ای ایجاد جلوه های ویژه ن موارد هم اکنون شامل (= یک زمان کوتاه)، اخیراً، به زودی، فوراً، و در نهایت، از قبل، و نه بیشتر، و نه بیشتر.تغییر مکان یا زمان میتواند یک اسم را تغییر دهد.رادیاتور در تالار چکه میکند.سال گذشته صادرات همه رکوردها را شکست.با این حال، هنوز و در حال حاضر،هنوز برای چیزی که انتظار میرود از آن استفاده میکنیم.هن ایجاد جلوه های ویژه وز به نامه جواب ندادی؟ نه، هنوز نه. دیر کردم هنوز صبحانه نخورده بودم.با این حال در پایان یک سوال یا بیانیه منفی آمدهاست.یادداشتما هنوز میتوانیم در موقعیت میانی از آن استفاده کنیم، اما کمی رس ایجاد جلوه های ویژه می است. ما هنوز به تصمیمی در مورد این مساله نرسیده ایم.
۲۵ صفحه ۲۶۸ما هنوز برای چیزی طولانیتر از آنچه که انتظار میرف ایجاد جلوه های ویژه ت، استفاده میکنیم. در عبارات مثبت و سوالاتی که در موقعیت میانی قرار دارد.دیر وقت بیدار شدی. هنوز دارم صبحونه میخورمکارل "هنوز با دوچرخه old که تو کالج داشت رانندگی میکنه؟ "در اظهارات منفی هنوز هم بعد از این موضوع صحبت میشود.کودک هنوز یاد نگرفته است که بخواند.این more از آن است که کودک هنوز یاد نگرفته است آن را بخواند.یادداشتهنوز هم بعد از یک شوک منفی میتواند به دنبال کمکی منفی برود. این جملات را مقایسه کنید.هنوز حالم خ ایجاد جلوه های ویژه وب نیست. (= من هنوز احساس ناخوشی دارم)هنوز احساس مریضی نمیکنی، نه؟ (تقریبا تعجب میکنم که شما هنوز احساس مریضی میکنید)ما از قبل برای چیزی که زودتر از آنچه انتظار میرفت اتفاق میافتد استفاده میکنیم. ما از آن به طور عمده در میانه مو ایجاد جلوه های ویژه قعیت در اظهارات و سوالات مثبت استفاده میکنیم.زود بیدار شدم.. قبلاً صبحونه خوردمتا حالا به نامه جواب دادی؟ بله، هستم. خیلی سریع بود همین دیروز بود.از قبل در موقعیت نهایی تاکید بیشتری دارد.خدای من! وقت ناهار است.تا حالا کل گزارش رو نوشتی؟یادداشتپیش از این میتواند به دنبال سوژه و قبل از استرس کم ایجاد جلوه های ویژه کی باشد. من قبلاً گزارش را تایپ کرده بودم.۳ دیگر نه بیشتر و نه بیشترما دیگه برای چیزی که قراره تموم بشه ازش استفاده میکنیم. وسط یه موقعیت قرار میگیره خانم دکتر هیکز دیگه توی سالن شهرداری کار نمی کنه.دیگر خیلی رسمی نیست. در سخنان غیررسمی ما از هر چیزی بیشتر استفاده میکنیم. این حالت در نهایت در یک ایجاد جلوه های ویژه جمله منفی قرار میگیرد.باربارا در سالن شهرداری کار نمیکند.ما اغلب از هر زمان دیگری در یک جمله منفی برای چیزی که در شرف اتمام است استفاده میکنیم. دیگر صبر نخواهم کرد.۴ بلند و دورما به طور معمول از محدودیتهای زمانی و بسیار دور تنها در پرسشها و بیانیههای منفی استفاده میکنیم.خیلی وقته منتظر موندی؟ از ا ایجاد جلوه های ویژه ینجا تا اتوبان دور نیست.در عبارات مثبت ما از یک زمان / زمان طولانی استفاده میکنیم.مدتها بود که باید صبر میکردم. راه درازی در پیش داریم.اما ما از خیلی دور و دورتر از آن استفاده میکنیم، همین طور و به اندازه کافی و به اندازه کافی. سخنرانی طولانی ادامه داشت.من ناراحت شدم چون ایجاد جلوه های ویژه ایجاد جلوه های ویژه ایجاد جلوه های ویژه مجبور شدم این همه مدت صبر کنم. Let's برگرد. به اندازه کافی راه رفتیم.یادداشتما همچنین میتوانیم از اشکال مقایسهای و عالی در عبارات مثبت استفاده کنیم. این سفر در ساعت شلوغی طول میکشد. شما توپ را پرت کردید.
ایجاد جلوه های ویژه صفحه ۲۶۹۲۱۱ از فرکانس۵ بعد ازاغلب بعد از حالت خود به صورت یک قید و شرط استفاده نمیکنیم.همه ما به سینما رفتیم و بعد از آن به رستوران پیتزا رفتیم.گفتگو نیم ساعت به طول انجامید. سپس، بعد از آن، یک بحث وجود داشت.اما میتوانیم بگوییم که روز / هفته بعد از آن.فرم را خاموش کردم، و یک هفته بعد از آن یک جواب گرفتم.۲۱۱ adverbs فرکانسحالت فرکانس ایجاد جلوه های ویژه معمولاً در وسط قرار میگیرد.اتوبوس معمولاً اینجا توقف نمیکند. من هرگز نمیتوانم این بستهها را باز کنم.همیشه هوای اینجا سرد است. اغلب شبها بیدار میشوم.به طور معمول، معمولاً، معمولاً، اغلب، گاهی اوقات؛ بندرت؛ بندرت؛ بندرت؛ هرگز؛ هرگز.نکته: شرط میتواند گاهی اوقا ایجاد جلوه های ویژه ت بعد از سوژه و قبل از یک کمک مالی منفی باشد. این جملات را مقایسه کنید.من اغلب صبحانه ندارم. (تقریبا من به ندرت صبحانه دارم.)من اغلب صبحانه ندارم. (= من اغلب بدون صبحانه میروم) گاهی اوقات قبل از یک کمک مالی منفی میرود.. تو بعضی وقتها نمیتونی اینجا یه میز بگیریبه ندرت و به ندرت کمی رسمی هستید ایجاد جلوه های ویژه . در سخنان غیررسمی ما اغلب از آن استفاده نمیکنیم. من اغلب ورقبازی نمیکنم.هرگز یک کلمه منفی نیست. ۱۷ (۴)تا حالا اینقدر احساس شرمندگی نکرده بودم هیچ وقت یاد نمیگیری؟ما اساساً از همیشه در سوا لات استفاده میکنیم.تا حالا رقص رقص کردی؟ نه، هرگز.اما ما همچنین میتوانیم از همیشه با کلمات منفی استفاده کن ایجاد جلوه های ویژه یم.تا حالا اینقدر احساس شرمندگی نکرده بودم. تو اصلاً برام گل نخریدیشما میتوانید تاکید بر روی منفی بودن را اضافه کنید.تا حالا کسی اینو به من نگفته بودهیچ اتفاقی تو این مکان نمیافتهمن هیچ وقت نمی خوام اون مرد وحشتناک رو دوباره ببینمهمچنین میتوانیم از همیشه در شرایط و مقایسهها استفاده کنیم.، اگه یه وق ایجاد جلوه های ویژه ت مثل یه گپ زدن احساس بهتری داشته باشی. فقط برو توجیمز تندتر از قبل شنا میکرد.اگر بشود قبل از این که موضوع صحبت کند پیش برود.، اگه یه وقت مثل یه گپ زدن احساس بهتری داشته باشی. فقط برو توما معمولاً از همیشه در عبارات مثبت استفاده نمیکنیم.همیشه کارهای زیادی برای انجام دادن دارم من هیچ ایجاد جلوه های ویژه وقت کاری برای انجام دادن ندارم.معمولاً، معمولاً، اغلب، گاهی اوقات و گاهی اوقات در حالت جلو یا نهایی حرکت میکنند.معمولاً به رانندگان تاکسی انعام میدهم. خواهرم بعضی وقتها به دیدن من میآید.اغلب، به ندرت و به ندرت میتوان در جایگاه آخر قرار گرفت، به خصوص با مثال بسیار یا کاملاً. پزشکان اغلب در ش ایجاد جلوه های ویژه ب تماس میگیرند.مقدار زیادی (= اغلب) در موقعیت نهایی قرار میگیرد.ما تعطیلات آخر هفته خیلی زود بیرون میرویم.نکته یک همیشه، هرگز و اغلب در موقعیت جلو، قاطعانه هستند.همیشه روح در یک زمان ظاهر میشد.ما همیشه میتوانیم ایجاد جلوه های ویژه از همیشه و هرگز در دستورالعمل استفاده کنیم.هرگز سعی نکنید دستگاه را هنگام روشن کردن دستگاه تنظیم کنید. ب برای هرگز، به ندرت و کمتر با وارونگی، * ۱۷ (۶ c).۲۵ ADVERBIALSPAGE ۲۷۰همچنین میتوانیم از یک عبارت با هر، بیشتر و یا برخی برای بیان فرکانس استفاده کنیم.این عبارات میتوانند در حالت جلو یا پایانی قرار بگیرند.هر تابستان همگی با هم سفر میکنیم.این سگ باید هر ایجاد جلوه های ویژه روز پیادهروی کند.پستچی بیشتر روزها زنگ میزند.بعضی شبها ما اصلاً تلویزیون نداریم.همچنین میتوانیم یکبار، دو بار، سه بار و غیره استفاده کنیم. این کمیته یک ماه یکبار تشکیل جلسه میدهد.دو قرص در روز سه بار در روز گرفته میشود. پل چندین بار ازدواجکرده است.یادداشتاغلب و چندین بار آن را مقایسه کنید.ما اغلب ا ایجاد جلوه های ویژه سکی کردهایم. (= دفعات زیاد در طول یک دوره طولانی)ما چندین بار اسکی کردهایم. (حدود چهار یا پنج بار)۴ روزانه (= هر روز)، هفتگی و غیره در موقعیت نهایی قرار میگیرد.آیا به صورت هفتگی یا ماهانه حقوق میگیرید؟۲۱۲ درجه از درجه۱ اصلاح یک صفت یا شرطیک ما میتوانیم قبل از برخی صفات و قیدها از یک درجه اس ایجاد جلوه های ویژه تفاده کنیم.+: خیلی سرد است. خیلی خستهام.شما کام لا حق دارید. اینها نسبتاً گرانقیمت هستند. امروز کمی شلوغ است. اصلاً جالب نبود.من غالباً اینجا میام + اخیراً او را دیدم ایجاد جلوه های ویژه .به زحمت بیرون میرویم. با بیمیلی پذیرفت.در اینجا چند محدودیت معمول وجود دارد.
درجه کامل: ایجاد جلوه های ویژه | کاملاً، کاملاً، کاملاً، کاملاً، |
مدرک ب ایجاد جلوه های ویژه سیار بزرگ: | بسیار، بسیار، بسیار، بسیار، بسیار وحشتناک. |
درجه متوسط: ایجاد جلوه های ویژه | تقریباً، نسبتاً، کاملاً، کاملاً، |
درجه کوچک: | کمی، کمی، کمی، |
منفی: | به ندرت، تقریباً ۱۷ (۴)، |
دیگران: | همین طور، بیشتر، بیشتر، کمتر، کمتر، کمتر. |
همچنین میتوانیم از یک درصد یا درصد استفاده کنیم.بطری فقط نصفش پرهپیشبینی هشتاد درصد دقیق بود.یادداشتما به طور کامل، کاملاً، کاملاً و غیره با کلماتی که یک درجه کامل یا بزرگ را بیان میکنند، استفاده میکنیم.این شروعکننده بازی کاملاً بیفایده است. (بیفایده = بدون استفاده)ما از این خبر خیلی خوشحال شدیم. (خوشحال = خیلی خوشحال) معمولاً به طور معمول از این کلمات استفاده نمیکنیم.این خیلی رضایتبخش است. نه، خیلی بیفایده است.ما خیلی خوشحال بودیم. ما خیلی خوشحال بودیم.بعضی کلمات که معمولاً زیاد یا زیاد نیستند: متحیر، وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک، شگفتانگیز، شگفتانگیز، عالی، عالی، عالی، عالی، عالی، عالی، عالی و بیفایده.بعد از یک جمله بسیار، ما میتوانیم به راستی برای تاکید بیشتر پافشاری کنیم. امروز هوا خیلی سرد است.
صفحه ۲۷۱ ۲۱۲ از درجهاغلب از چیزهای منفی استفاده میکنیم.این عکسها خیلی خوب نیستند.این بیش از حد معمول است تا این عکسها خوب نیستند یا این عکسها بد هستند.به جای آن ما میتوانیم از یک سخنرانی رسمی به خصوص در انگلیسی آمریکایی استفاده کنیم. امروز هوا سرد است.کمی و کمی غیر رسمی هستند.مختصری، کمی، کمی، کمی احساس بدی دارم.کالسکه تا حدی شلوغ بود.احساس تهوع کردم.اما ما میتوانیم از آنها در یک حس مطلوب استفاده کنیم.کمی احساس نشاط کردم.در هر صورت میتوانید به موقعیت خود دست پیدا کنید.اصلاً جالب نبود.برای عبارات مورد استفاده برای تاکید بر a منفی، * ۱۷ (۶ b).در زبان انگلیسی غیر رسمی میتوانیم از آن به جای آن در یک جمله منفی استفاده کنیم.نه، آنها هواپیما ندارند. اونقدرها هم پولدار نیستن.ما میتوانیم خیلی زیاد یا بهتر از آن استفاده کنیم.این کت برای من خیلی بزرگهبرای دو یا سه برابر به اندازه ۱۹۴ (۲)ب کافی است که بعد از صفت یا قید این حالت آن را تغییر دهد.به اندازه کافی گرم هستی؟استیو به اندازه کافی واکنش نشان نداد.آن را بیش از حد و به اندازه کافی مقایسه کنید.برای من خیلی کوچک است (برای من). / به اندازه کافی بزرگ نیست (برای من).یادداشتاین مقدار را به صورت adverb و به نام quantifier مقایسه کنید.من به اندازه کافی پولدار نیستم. پول کافی ندارم.۲ اصلاح یک صفت و یا صفت تطبیقیاین مبل جدید خیلی بهتر از قبلیه خیلی بهتر نیست. زود باش.. یکم بیشتر تلاش کنمسیر جایگزین سریعتر نبود.قبل از مقایسه، ما میتوانیم از (خیلی) خیلی زیاد استفاده کنیم؛ نسبتاً، کمی، کمی، کمی، کمی، کمی، سه برابر.۳ اصلاح فوقالعادهاین فقط در مورد بهترین تعطیلاتی بود که میتوانستم تصورش را بکنم. ما به راحتی بهترین ارزش را با بهترین مقدار پیشنهاد میکنیم.یادداشتاین عبارت میتواند گاه پس از آن عبارت را با جملهای بسیار عالی بیان کند.ما بهترین ارزش را تا کنون ارائه میکنیم.۴ بنابراین، کاملاً و همینطورما میتوانیم از most درجه با یک صفت attributive استفاده کنیم.آن دختر خیلی بلند قد نسبتاً کوتاه من یک رستوران نسبتاً خوب است اما بعد از یک / یا به طور معمول از آن استفاده نمیکنیم.اون یک دختر بلند قد بلنده. نه یک دختر بلند قد،این یک کتاب کهنه است. (یک کتاب کاملاً قدیمی کمتر معمول است)
۲۵ ADVERBIALS صفحه ۲۷۲این صفت بیش از حد و صفت است و صفت در برابر a / a قرار میگیرد.شما قطعه خیلی کوتاه را کوتاه کردهاید، نه قطعه بسیار کوتاهمن فقط یه راه سریع بلدم نه فقط یه راه سریع.ما میتوانیم به روش مشابه از آن استفاده کنیم، اگر چه این الگو بیشتر از حد معمول است.من دوست ندارم از این نقاش مشهور انتقاد کنم.من دوست ندارم از این نقاش مشهور انتقاد کنم.نکته: ما میتوانیم ترجیحاً در هر دو الگو استفاده کنیم.مدت زیادی بود که منتظر بودیم.ب) میتوانیم از چنین و به جای یک صفت + یک اسم + یک اسم استفاده کنیم.. اون مرد یه احمقه جای تاسف است که تو اینجا نخواهی بود.همچنین میتوانیم کمی از آن را استفاده کنیم.. ببخشید. flat's یه جورایی بهمریخته بودکاملاً در این الگو چیزی بزرگ یا خاص وجود دارد.. ما کاملاً منتظر بودیم. مهمونی خوبی بودمعنای آن این است که این یک حزب است. ۱۷۹ (۵ c)۵ کاملاً و بیشتراسترسدر این مثالها، صفت تاکید شدهاست.امروز هوا گرم است. (گرمتر از آن چیزی است که انتظار میرود).دوستان شما خیلی ثروتمند هستند. (آنها مقدار زیادی پول دارند) اگر ما کاملاً استرس داریم، نیروی صفت را محدود میکنیم.هوا خیلی گرم است. (اما نه به آن اندازه که انتظار میرفت) همه چیز خوب پیش میرفت. (اما نه به آن خوبی که من امیدوار بودم) توجه داشته باشید که ما به جای آن استرس نداریم.هوا گرم و نسبتاً سرد بود.وقتی نظر مساعدی داریم، معمولاً ترجیح میدهیم نسبتاً ترجیح بدهیم. کام لا درست است.اینجا خیلی لذت بخش است.. مهمونی خوبی بوددر نظرات نامطلوبی، ما معمولاً ترجیح میدهیم نسبتاً، اما کاملاً امکان پذیر است.در اینجا نسبتاً دلتنگ کننده است. مهمانی نسبتاً کسلکننده بود. نسبتاً نامناسب بود که مجبور باشیم دو بار قطار را تغییر دهیم.بلکه در یک اظهار نظر مطلوب اغلب به معنای "درجه شگفتانگیز یا غیر معمول" است.انتظار داشت مهمانی کسلکننده باشد، اما در واقع نسبتاً خوب بود. مقاله آزمایشی نسبتاً ساده بود. (معمولا خیلی ساده نیست)دو معنی …صفت، بسته به نوع صفت، میتواند یک درجه متوسط یا یک درجه کامل را نشان دهد.میزان متوسط: به طور کامل: "کاملا"این کار بسیار دشوار است. این کار کام لا غیر ممکن است. فیلم خیلی خوب بود. فیلم بسیار عالی بود.احساس خستگی میکنم. احساس خستگی میکنم.
صفحه ۲۷۳۲۱۲ از درجهبا صفاتی مانند سخت، ما میتوانیم از درجات مختلف استفاده کنیم: نسبتاً دشوار، کمی دشوار، بسیار دشوار، و غیره. یک کار غیر ممکن کاملاً خارج از سوال است؛ یک فیلم درخشان بسیار خوب است.کاملاً یعنی درست قبل از این صفات.
بیمعنی است! | درخ ایجاد جلوه های ویژه شان | حال بهم زنه | مات و مبهوت مانده بود | عالیه |
تنها، | یقین ایجاد جلوه های ویژه دارم | وحشتناک است! | جذاب | مضحک است. |
مات و متحیر مانده بود | م ایجاد جلوه های ویژه رده | خالی | وحشتناک است! | درسته |
شگفت انگیزه | خوشم ایجاد جلوه های ویژه زه اس ایجاد جلوه های ویژه ت | فوقالعاده است. | غیر ممکن است. | حتما |
وحشت زده | مصمم ش ایجاد جلوه های ویژه د | خسته و کوفته، | باور نکردنی | ۱ |
وحشتناک! | متفاوت ایجاد جلوه های ویژه | خسته و کوفته، | با شکوه! | بیفایده است، |
وحشتناک است! | از هم پاشید. ایجاد جلوه های ویژه | اشتباه | بسیار عالی! | اشتباه میکنی! |
۲۳ NUMBERS و MEASUREMENTSPAGE ۲۴۸با اعداد بالای یک، ما میتوانیم از یک اسم جمع استفاده کنیم.یک و نیم ساعت صبر کردیم.لطفاً شش
در مورد سلامت، بیمار و غیره در بریتانیا و آمریکا، " ۳۰۵ (۱) خوشحال است.
۲۰۱ Adjectives بعد از اسمها و pronouns۳ معانی مختلف در موقعیتهای مختلفدر هر حال
طفلک بیچاره! | نتیجه ضعیف نتیجه ضعیف بود. |
(همدردی) | (= خوب نیست)مردم فقیر فقرا هستند.(= پول کم)فقط کافیه. |
یه آدرس مشخص | یقین دارم. |
(به ویژه) | (= اطمینان) |
وضعیت فعلی | . من در حا |