اسم وجود داشته باشد.هر یک از بلیطها ۵ پوند است.
۲۱ quantifiers صفحه ۲۲۶ما نمیتوانیم از فعل منفی بعد از هر یک استفاده کنیم.هیچ یک از درها قفل نبود. نه هر دری قفل بود.ولی نه هر چیزی کمتر از همه.نه همه درها قفل بود. بعضی از آنها باز بودند.۶ قسمتقسمت میتواند یک اسم معمولی با یک تعریف تعریف باشد.بخش بعدی فیلم هیجانانگیز است.اما ما همچنین میتوانیم از قسمتی از آن به عنوان a بدون مقاله استفاده کنیم.بخشی از فیلم در ایسلند به ضرب گلوله کشته شد.قسمتی از سقف ما سقوط کرد.ما معمولاً از بخشی از تنها یک اسم واحد استفاده میکنیم. برخی از دانش آموزان بخشی از دانش آموزان نبودندیادداشتبرای اکثریت ما بیشتر از همه استفاده میکنیم.بیشتر روزم رو از دست دادم حتی بیشتر آن روز،خیلی زیاد، خیلی زیاد، چند تایی و کمی.این کلمات مقادیر بزرگ و یا کوچک را نشان میدهند. اما زمانی که تعداد بسیار کمی و کمی بیشتر از مقداری است که ما از آن استفاده میکنیم.بسیاری از این ویژگیها فقط gimmicks هستند.بیشتر وقتم صرف جواب دادن به سوالات میشود. تعداد کمی از عکسها به درستی پخش نشد.توجه: گاهی اوقات ما از مقدار بسیار زیاد و کمی با یک اسم منفرد استفاده میکنیم. زیاد بازی را ندیدم.b مقدار زیادی از مقدار زیاد و بخش بزرگی را مقایسه کنید.او همیشه لباس جدیدی میپوشد. باید لباسهای خیلی زیادی داشته باشد. (تعداد زیادی از این لباسها را میتوانید به خارج پرتاب کنید. (به بخش بزرگی)۱۷۹ * برخی، هیچ، و نه۱ برخی / هر مقدار بیانیک اسم جمع یا نامحدود برابر با یک اسم واحد و یا یک اسم واحد است. * ۱۶۴ شما به یک چکش، برخی ناخنها و برخی چوب نیاز خواهید داشت.Here some is usually pronounced
یا |
برای |
, • (3).برخی از آنها مقدار مثبت را بیان میکنند. برخی ناخنها کمتر از چند میخ هستند. اما هر کسی این معنای مثبت را ندارد. ما عمدتاً در نکات منفی و پرسشها استفاده میکنیم.بله، چند تا چوب دارم.منفی: ۱ هیچ چوبی نداشته است.سوال: آیا چوب دارید؟هر وسیلهای که کمیت ممکن است صفر باشد.نکته: در یک جمله منفی ما گاهی اوقات میتوانیم از یک اسم منحصر به فرد استفاده کنیم.چکش را به من بدهید. من نمیتوانم چکش / یک چکش را ببینم.ب برای استفاده ویژه از هر گونه، * (۴).
۱۷۹ * برخی، هیچ، و نهدر جملات منفی ما تقریباً همیشه از هر چیزی استفاده میکنیم نه برخی. این شامل جملات با کلمات منفی مثل هرگز و به ندرت میشود.. من نمیتونم ناخن پیدا کنم من وقت اضافی ندارم.ما در این فصل به ندرت بازی خواهیم کرد.من دوست دارم که این قضیه رو بدون دردسر درست کنمهر چیزی بیش از حد معمول است و جواب را باز میگذارد.ناخن داری؟ بله. / نه / من نمیدانم.ماهی گیر آوردی؟ بله، چند تایی. نه، زیاد نه.اما ما از برخی برای دادن لحن مثبتتری استفاده میکنیم، به خصوص زمانی که یک پیشنهاد و یا درخواست را مطرح میکنیم. این نشان میدهد که ما انتظار پاسخ بله را داریم.ماهی گرفتی؟ (من انتظار دارم که شما کمی ماهی بگیرید).قهوه میل داری؟ (از ذرت و cornflakes استفاده کنید.)می شه یه مقداری پول به من قرض بدی؟ (لطفا مقداری پول به من قرض بدهید)در یک شرط ما میتوانیم بین برخی و هر کدام را انتخاب کنیم. برخی دیگر مثبت ترند. اگر به کمک احتیاج داشتید، به من اطلاع بدهید.ما میتوانیم از هر کدام در یک شرط اصلی برای بیان یک شرط استفاده کنیم.هر مشکلی با نماینده ما حل خواهد شد.(= اگر مشکلی وجود داشته باشد، توسط نماینده ما مورد بررسی قرار خواهند گرفت.)ما بین دو ترکیب با برخی یا هر روش دیگری را انتخاب میکنیم.یه نفر تو جعبه بود. هیچ جایی نیست که کتت رو در بیاریچیزی داری که بپوشی؟میشه یه کاری برام بکنی؟۲نه، یک کلمه منفی است. ما میتوانیم با هر دو اسم countable و غیرقابل شمارش از آن استفاده کنیم.هیچ جایگزینی وجود ندارد.هیچ رودخانه در عربستانسعودی وجود ندارد.راننده مجال ایستادن نداشت.هیچ جایگزین more از این وجود ندارد که هیچ جایگزین دیگری وجود ندارد.ما میتوانیم از هیچ کدام از این موضوعات استفاده کنیم، اما نمیتوانیم از آن استفاده کنیم.هیچ هشداری داده نشد. هشدار داده نشد. هیچ هشداری داده نشد.ما نمیتوانیم از the بدون اسم استفاده کنیم. برای هیچ، ۱۸۱ (۳).۳. برخی از آنها بخشی از یک کمیت را بیان میکنندما می تونیم از بعضی هامون استفاده کنیم، ولی نه همه رو.برخی ماهیها میتوانند جنسیت خود را تغییر دهند.بعضی از قطارها یک ماشین رستوران دارند.بعضی از ماهیها به رنگ آبی زیبایی درآمده بودند.برخی از کانالها در ونیز دارای چراغهای راهنمایی هستند.
۲۱ QUANTIFIERSPAGE ۲۲۸این دو معنای برخی را مقایسه کنید.برخی از مردم از نمایشهای quiz لذت میبرند. = بعضیها ولی نه همهچند نفر در باغ بودند. = بعضیها، اما نه خیلی زیادیادداشتاستفاده از همه و برخی را مقایسه کنید.ژنرال: همه ماهیها میتوانند شنا کنند. برخی ماهیها میتوانند جنسیت خود را تغییر دهند.مخصوص: همه این ماهیها مال من هستند. بعضی از این ماهیها آبی هستند.۴. استفاده ویژه از هر کدامما گاهی از هر چیز به این معنا استفاده میکنیم که معنی آن را ندارد.هر رنگی بخواهی میتوانی انتخاب کنی.. موزیک رو اجرا کن. برام مهم نیست تو چی بازی میکنیهیات در هر لحظه اینجا خواهد بود.همه این سالن شهر رو می دونن هر یک راه گذر میتواند شما را راهنمایی کند.. هر اشارهای به یه قسمت از کل ماجرا میشه تمام رهگذران، میدانند که تالار شهر کجاست، بنابراین شما فقط باید از یکی از آنها بپرسید. اما مهم نیست کدام یک - شما میتوانید از هر کدام از آنها بپرسید. همه آنها به یک اندازه خوب هستند.هر دو را مقایسه کنید.دو: دو رنگ وجود دارد. شما هم میتوانید از آنها استفاده کنید. (= یکی از این دو)سه یا چند رنگ وجود دارد. شما میتوانید هر کدام از آنها را داشته باشید. بیشتر: (= یکی از چند مورد)ما میتوانیم از ترکیبات هر چیزی به روش مشابه استفاده کنیم.در قفل نیست هر کسی میتونه وارد بشهناهار چی میخوای؟ اوه، هر چیزی. برام مهم نیست۵ استفاده ویژه از برخییک اسم منحصر به فرد میتواند به معنی یک شخص یا چیز نامحدود باشد.. یه احمق شیشه شیر رو انداختهپرواز به دلیل نامعلومی به تعویق افتاد.. یه احمق یعنی یه احمق ناشناس مهم نیست که احمق کیهیک روز / زمان به معنی زمان نامحدودی در آینده است.من یک روز / یک روز مشهور خواهم بود.باید کمی به دیدن من بیایی.برخی میتوانند احساس قوی در مورد چیزی داشته باشند.اون یه جور رژه بود، مگه نه؟).در اینجا برخی از مردم به این معنی هستند که این رژه ویژه است، شاید یک نمایش بزرگ و چشمگیر.یادداشتما میتوانیم از هر کدام از معانی متضاد استفاده کنی
م.. این فقط یه رژه نیست این یکی خیلی خاصه.برخی قبل از اینکه یک عدد به معنی "حدود" باشد.حدود بیست نفر در این جلسه شرکت کردند.
۱۸۰ کمیت نما۱۸۰ کمیت نما۱ کافی
است و مقدار زیادی ازما میتوانیم به اندازه کافی قبل از جمع کردن جمع و یا یک اسم
غیرقابل شمارش استفاده کنیم.مردم به اندازه کافی برای بازی کردن این بازی کافی
نیستند.به اندازه کافی وقت داریم که یه قهوه سریع بخوریم؟ما همچنین میتوانیم از
الگوی of استفاده کنیم.من برای امروز به اندازه کافی این مقاله رو
نوشتمنکته به اندازه یک شرط، ۲۱۲ (۱ b).خیلی بیشتر از حد کفایت میکند.. خیلی از آدما میتونن کمک کنن
بله، وقت زیادی داریم.یادداشتما از چیزهای زیادی برای صحبت در مورد چیزی که چیز
خوبی است استفاده میکنیم. برای بیش از حد کافی، ما بیش از حد زیاد / بیش از حد
استفاده میکنیم.فروشگاه خیلی شلوغ بود. افراد زیادی بودند که به خوبی به اطراف
نگاه کنند.۲ دیگر و کمی بیشتراینها مقدار بیشتری را بیان میکنند. ما با یک اسم
واحد و مقداری دیگر با یک اسم جمع و یا یک اسم غیرقابل شمارش استفاده میکنیم.. یه
سوسیس دیگه بخور نه، ممنون به اندازه کافی نوشیده بودم.Plural: لوبیا بیشتری داشته باشید. متشکرم.uncountable: کمی پنیر بیشتر داشته باشید. بله، خواهم آمد. متشکرم.یکی دیگه
میتونه به معنی یکی دیگه باشه یا یکی دیگهما واقعاً به یک ماشین دیگر نیاز داریم.
یکی برای ما کافی نیست. (= یک) من میخواهم این ماشین را بفروشم و یک ماشین دیگر
بخرم. توجه داشته باشید که ما همیشه یک کلمه دیگر را به عنوان یک کلمه مینویسیم.در
برخی از زمینههایی که ما از آنها استفاده میکنیم به جای برخی. ۱۷۹ (۱) هیچ sausages دیگری وجود ندارد، من میترسم.قبل از این ما هم میتوانیم از
مقدار خیلی زیاد، خیلی زیاد، خیلی زیاد، کمی و کمی استفاده کنیم.قبل از اینکه
بتوانم به طور مناسب اسکی کنم، به چند درس دیگر نیاز دارم.از زمان انقلاب مواد
غذایی بسیار بیشتری در مغازهها وجود داشتهاست. آیا میتوانید کمی بیشتر به آن
تلاش کنید؟یادداشتما گاهی اوقات میتوانیم به جای دیگر به تنهایی از آن استفاده
کنیم. سوسیس بیشتری دوست داره؟۳ دیگرصفت دیگری به معنای "متفاوت" است..
تو قرار بود از در دیگه بری بیرونآیا افراد دیگر این
: آیا این شیر یا خامه است؟ شیر برای شما خوب است.
مشخص نیست: |
من یه تمبر برای این نامه میخواممن به چند تا تمبر برای این نامهها نیاز دارممن به (مقداری) برای نوشتن نامه نیاز دارم. |
ویژه |
یه تمبر تو کشو. |
معلوم است که معلوم نیست. |
یه سری تمبر تو کشو هست |
قبلاً ذکر شد: |
There's (برخی) کاغذ در کشو. |
مشخص و مشخص |
تمبر (من به شما نشان دادم) ارزشمند است. |
ما میدانیم که کدام. |
تمبرهای (من نشان دادم) ارزشمند هستند. کاغذ (شما از آن استفاده میکنید) خیلی نازک است. |
توصیف یا |
این تمبر زیبایی کانادایی است. |
دستهبندی: |
این تمبر هندی / تمبر کانادایی است. این کاغذ و کاغذ قشنگی است. |
Generalizations: |
تمبر اغلب به یک داستان میگوید.این کتاب تاریخ تمبر پستی است.این کتاب تاریخ تمبر پستی - هکاغذ چگونه ساخته شدهاست؟ |
۱۹ - مقالات (A / a) و - -۶۷ یک اسم واحد بر روی خودما معمولاً نمیتوانیم از یک اسم منفرد بر روی خود استفاده کنیم، اما برخی استثناها هم وجود دارند.قبل از برخی اسمها برای موسسات. ۱۶۸ چگونه در کالج تحصیل میکنید؟در برخی از عبارات زمان. ا-- ۱۶۹ کنسرت در روز پنج شنبه است.در برخی اصطلاحات ثابت که اسم تکرار میشود یا تفاوت بین دو اسم وجود دارد.شب از خواب بیدار میشوم.. کل ماجرا از اول تا آخر شکست خوردیدر عبارتی با بیان وسایل حمل و نقل. ۲۲۸ (۵ b) با هواپیما سریعتر است.به عنوان مکمل یا بعد از آن، زمانی که اسم یک نقش منحصر به فرد را بیان میکند. الیزابت ملکه شد.به عنوان رئیس، باید نظم را حفظ کنم.یادداشتزمانی که نقش منحصر به فرد نیست از a / a استفاده میکنیم.به عنوان عضو این کلوپ من حق دارم بیام توبا یک اسم در apposition، به خصوص در سبک روزنامه.Housewife جودی آدامز برنده مسابقه week's است.در بسیاری از عبارتهای تخصصی، به ویژه پس از یک حرفاضافه یا verb.در واقع برای مثالاما دیگران میتوانند مقالهای داشته باشند. با عجله تمام روی یک صندلی نشستاسامی افراد هیچ مقاله ندارد، * ۱۷۰، و بیشتر نامها هیچ مقاله ندارند، * ۱۷۱.گاهی اوقات میتوانیم یک مقاله را رها کنیم تا از تکرار آن اجتناب کنیم. ۱۳ (۳) چاقو و چنگال را روی سینی بگذارید.ما میتوانیم مقالاتی را در برخی از سبکهای خاص مانند دستورالعمل نوشتاری، رها کنیم. ۴۵ متصل سوراخ را در قسمت کناری قرار دهید.۱۶۸ پرونده با مدرسه، زندان و غیرهما از برخی اسمها استفاده میکنیم بدون مثال زمانی که در مورد هدف نرمال یک موسسه صحبت میکنیم به جای اینکه در مورد یک ساختمان خاص صحبت کنیم.مدرسه ساعت نه شروع میشود.این مدرسه در مرکز این روستا قرار دارد.افراد گناهکار به زندان فرستاده شدند.سبزیجات دو بار در هفته به زندان منتقل میشوند.این مدرسه به معنای "فعالیتهای مدرسه" است، اما مدرسه به معنای "ساختمان مدرسه" است.
Verb + شی + به - infinitiveما از ترس و وحشت به طور عمده در حالتی که میترسم فکر کنم / تصور کنم، استفاده میکنیم.ما از یک gerund برای چیزی که باعث ترس میشود استفاده میکنیم.از این میترسم که چه اتفاقی ممکن است برای شما در یک شهر بزرگ بیفتد.. همیشه از اینکه با خاله هام بوسیده بشم وحشت داشتمسعی کنید به معنای "تلاش برای انجام" و امتحان کردن "کاری که ممکن است مشکل را حل کند" را امتحان کنید.سعی میکنم آتشی روشن کنم، اما این چوب آتش نمیگیرد. چرا با ریختن بنزین روی آن کار نمیکنید؟یادداشتدر زبان انگلیسی غیر رسمی میتوانیم سعی کنیم و به جای آن سعی کنیم.Let's سعی میکنند قفسه را از دیوار دور کنند.پس از توقف، اغلب از the برای اهداف استفاده میکنیم. اما توقف + gerund به معنای پایان دادن به یک عمل است.در خدمات بعدی برای خرید روزنامه توقف کرد.بهتر است دست از خواب برداری و به کار خود ادامه بدهی.میانگین + به - infinitive معنی "قصد" را دارد. اما میانگین + gerund بیانگر چیزی است که در چیزی دخیل است.. متاسفم منظورم این نبود که پا به پای شما بگذارم.باید تا ساعت نه در فرودگاه باشم. به این معنی است که زود از خواب بیدار میشوم.رفتن به + - infinitive به معنای انجام کاری متفاوت، برای انجام کار بعدی است. برای ادامه دادن به کاری که انجام میدهید به شکل + پرداخت کنید.بعد از دریافت این جایزه، هنرپیشه برای تشکر از تمام افرادی که در حرفه خود به او کمک کرده بودند، رفت.گروه بعد از رفتن همه به بازی ادامه دادند.ما معمولاً نیاز داریم که نیاز داشته باشیم و سزاوار with باشیم.. باید ساعت ۸ بریم تونی می خواد typewriter قرض بگیرهیک gerund بعد از این افعال، معنای passive دارد. ۱۱۳ (۱) ماشین نیاز به تمیز کردن دارد.۱۲۲ Verb + شی + به - infinitive۱ بعضی از افعال میتوانند یک شی و یک to را به خود بگیرند.انتظار داشتم دیو در فرودگاه مرا ببیند.صاحبخانه شما میخواهد که شما این نامهها را پست کنید.ما از معلم خواستیم که هیچ درسی به ما ندهند.در اینجا دیو مورد انتظار فعل است. آن هم چنین به عنوان موضوع ملاقات عمل میکند. این جملات را مقایسه کنید.. انتظار داشتم "دیو" منو ببینهانتظار داشتم (آن) دیو مرا ببیند.نکته a the را بدون یک سوژه مقایسه کنید.انتظار داشتم دیو را ببینم. (همانطور که من انتظار داشتم (که) من (دیو) را میدیدم)، ما اغلب میتوانیم از یک infinitive منفعل استفاده کنیم.من انتظار ملاقات با او را داشتم. (= من انتظار داشتم (که) گاهی اوقات شرط اصلی در این الگو میتواند غیرفعال باشد.. دیو "انتظار داشت منو ببینه"برای مثال برای الگو، به عنوان مثال، من منتظر زنگ دیو تا ۱۲۶ بودم.
۱۴ صفحه infinitive۲ ما میتوانیم افعال زیر را با یک شی و یک to به کار ببریم. "سفارش" یا "درخواست"دکتر به سل یا گفت که در رختخواب بماند.ما همسایگان خود را متقاعد کردیم که موسیقی را پایین بیاورند.در اینجا سل یا شی غیر مستقیم است و بند infinitive هدف مستقیمی است. ما میتوانیم از مشاوره، پرسیدن، تقاضا، دستور، تشویق، دستور، دعوت، سفارش، متقاعد کردن، تشویق،توصیه، درخواست، درخواست، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشدار، هشداریادداشتیک شرط محدود ممکن است، اما گاهی اوقات کمی رسمی است.ما همسایگانمان را متقاعد کردیم که باید موسیقی را پایین بیاورند.ما نمیتوانیم در این الگو از آن استفاده کنیم.ما پیشنهاد کردیم که همسایگان ما موسیقی را خاموش کنند.ما به جای آن از یک ماده محدود استفاده میکنیم.ما پیشنهاد کردیم (به همسایگان ما) که ممکن است موسیقی را پایین بیاورند.بند اصلی میتواند منفعل باشد.همسایگان ما متقاعد شدند که موسیقی را کاهش دهند.به معنای "علت" یا "کمک" استاین بحران دولت را وادار به اقدام کردهاست.این تلفن قابلحمل به من این امکان را میدهد که با اداره در تماس باشم.ما میتوانیم اجازه بدهیم، مجوز، مجوز، انگیزه، رانندگی، فراهم کردن، فراهم کردن، کمک، گرفتن، کمک، گرفتن، منظور، راهنمایی، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزش، آموزشیادداشتما میتوانیم بعد از نیاز و قصد از یک ماده محدود استفاده کنیم، اما کمی رسمی است.ما هرگز قصد نداشتیم که این اطلاعات عمومی شود.یک شرط محدود پس از اجازه، اجازه و یا منع آن معمول نیست.این دانشگاه به دانش آموزان اجازه میدهد که سوژه خود را تغییر دهند.ما میتوانیم به عنوان موضوع بند infinitive از آن استفاده کنیم. خیلی رسمی است.مقررات اجازه میدهند که بیش از دویست نفر در سرسرا وجود نداشته باشند.بند اصلی میتواند منفعل باشد.دولت مجبور به اقدام شدهاست.اما علت و معلول را نمیتوان قبل از یک infinitive منفعل کرد.برای رسیدن به این الگو، به طور مثال، من مایک را گرفتم تا مته برقی را به من قرض بدهد، ۱۱۱ (۱).بعد از کمک ما میتونیم بریم بیرون.من به دوستم (به) پیدا کردن aflat کمک میکنم.معنای لغوی ' 'یا' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' 'قضات اعلام کردند که نتیجه قرعهکشی مشخص خواهد شد.پلیس معتقد بود که مافیا جرم رو مرتکب شدهاین الگو میتواند نسبتاً رسمی باشد. ما میتوانیم اعلام کنیم، فرض کنیم، فرض کنیم، برآورد کنیم، برآورد کنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم، حدس بزنیم،فاش شو، نشون بده، نشون بده، فهمیدی.یادداشتهمه این افعال میتوانند یک شرط محدود بعد از آنها داشته باشند.پلیس معتقد بود که مافیا جرم را مرتکب شدهاست.ما اغلب از the برای بودن در این الگو استفاده میکنیم. گاهی اوقات، به خصوص بعد از اعلام، فکر کردن و یافتن آن را ترک میکنیم.این کشور خود را مستقل اعلام کردهاست. ج) میتوانیم از آن استفاده کنیم اما نه به آن توجه کنیم.ما خودمان را یک ملت مجزا در نظر میگیریم.ما خودمان را یک ملت جداگانه میدانیم. د) ما میتوانیم به عنوان موضوع بند infinitive از آن استفاده کنیم.ما فهمیدیم که پول در دسترس است.e یک الگوی انفعالی، رایجتر از فعال است. اعتقاد بر این است که مافیا این جرم را مرتکب شدهاست.ما میتوانیم از آن استفاده کنیم و در الگوی انفعالی عمل کنیم اما نه در فعال.صفحه ۱۵۳ ۱۲۳ Adjective + به - infinitive... که شامل دوست داشتن و دوست داشتن. میخوام همه از خودشون لذت ببرندوست دارم در را برای من باز نگه دارید.ما میتوانیم از میخواهیم، آرزو، (تمایل)، (تمایل)، (تمایل) را ترجیح میدهیم، (تمایل) را ترجیح میدهیم و نمیتوانیم تحمل کنیم.نکته: با بیشتر این افعال نمیتوانیم از یک بند محدود استفاده کنیم.من نمیخواهم که همه از خودشان لذت ببرند. ب) میتوانیم به عنوان موضوع بند infinitive از آن استفاده کنیم. این خیلی رسمی است. ما ترجیح میدهیم که یک بزرگسال در نظر بگیریم.c بعد از آن، عشق، ترجیح میدهد و نفرت دارد ما میتوانیم آن را در صورتی که عبارت است از آن استفاده کنیم.. وقتی منو نادیده میگیری، ۷ بدش میاد اگر او را به گردش ببریم، خالهام عاشق این کار خواهد شد.d اصلی نمیتواند غیرفعال باشد.همه میخواهند از خودشان لذت ببرند.اما the میتوانند غیر فعال باشند.دوست دارم در را باز نگه دارم.۱۲۳ Adjective + to - infinitive۱ الگوی نوشتن این نامه ساده بود.یک الگوی رایج آن + پیوند دادن فعل + صفت + به عبارت infinitive است.دیدن "گراند کنیون" خیلی شگفتانگیز بودحل این مشکل دشوار است.این روزها اسب و گاری به ندرت دیده میشود.خیلی عجیب بود که خیلیها آن را تماشا میکردند. برای استفاده از آن به عنوان سوژه خالی، * ۵۰ (۵).در اینجا چند مثال از صفات در این الگو آورده شدهاست.خوب، عالی، عالی، عالی، عالی، عالی، خوب، خوب، خوب، وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک.Adjectives: جالب، هیجانانگیز، گیجکننده، گیجکننده، گیجکننده، سرگرمکنندهصعوبت، خطر و هزینه: آسان، سخت، سخت، امکان پذیر، غیر ممکن، بیخطر، خطرناک؛ ارزان، گرانقیمتضرورت: ضروری، حیاتی، مهم، مهم، توصیه، بهتر، بهتر.طبق معمول، معمولی، معمولی، معمولی؛نظر: عجیب، عجیب، باور نکردنی، طبیعی، قابلفهمصفات شخصی؛ خوب، خوب، مهربان، مهربان، باهوش، باهوش، عاقل، عاقل، عاقل، احمق، بیادبی؛۲ الگوی نامه نوشتن آسان بود.در اینجا ما این نامه را به عنوان هدف مینویسیم.دیدار گراند کانیون دیدنی بود.حل این مشکل دشوار است.بنزین زدن با بنزین از این ارزانتر است؟در این الگو ما میتوانیم از برخی صفات به معنی "خوب" یا "بد" و صفت دشواری، خطر و هزینه استفاده کنیم. برای مثال از این صفات (۱).پس از the در این الگو، هیچ هدفی وجود ندارد. حل این مشکل دشوار است.یادداشتما میتوانیم از این الگو غیر ممکن استفاده کنیم، اما نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. حل این مشکل غیر ممکن است.
۱۴ - ۱۵۴ ۱۵۴۳. الگوی نوشتن یک
نامه ساده برای نوشتن بود.صفت را میتوان قبل از یک اسم به دست آورد.دیدن گراند
کانیون تجربه فوقالعادهای بود.حل آن یک مشکل دشوار است.این روزها چیز نادری است
که بتوان اسب و اسب را دید.۴ الگوها با تعداد کافی و اندازه کافیدر صفت + به -
الگوهای infinitive اغلب از آن استفاده میکنیم یا به اندازه کافی استفاده میکنیم.کار
کردن اعداد در ذهنتان خیلی مشکل است.قهوه داغ بود.این کولهپشتی برای بدست آوردن
همه چیز به اندازه کافی بزرگ نیست.یادداشتبسیار، و به اندازه کافی در صفت و الگوی
اسم مقایسه کنید (الگوی ۳). حل این مساله بسیار مشکل است.حل کردن در ذهن خیلی مشکل
است.این مشکل به اندازه کافی مشکل است که یک تیم از دانشمندان مشغول به کار
باشند.۵ الگویی که من از نوشتن نامه خوشحال بودمدر اینجا موضوع اصلی عبارت است از
یک شخص.ما از شنیدن خبر بد تو متاسف بودیم. (= وقتی که ما شنیدیم متاسف بودیم) من
کاملاً آماده کمک هستم.تو خیلی باهوش بودی که اینو بفهمیشانس آوردی بازی رو بردیدر
اینجا چند مثال از صفات در این الگو آورده شدهاست.احساساتی، شاد، شاد، خوشحال،
خوشحال، خوشحال، خوشحال، خوشحال، خوشحال، ناراحت، ناراحت، ناراحت، ناراحت، ناراحت،
شرمنده.ترجیح میداد، مشتاق، مشتاق، مشتاق، مشتاق، مشتاق، مشتاق، مصمم، آماده،
آماده، آماده، آماده، آماده.برخی از صفاتی که ویژگیهای شخصی خود را بیان میکنند:
متوسط، باهوش، معقول، درست، ابلهانه، صفاتی که خیلی خوششانس و خوششانس
هستند.نکته a بعد از برخی از این صفاتی که
ما میتوانیم از یک حرفاضافه یا gerund استفاده کنیم: از نوشتن نامه
خوشحال باشیم. ۱۳۲ (۴)این الگوها را با صفتی که نشاندهنده کیفیت شخصی است مقایسه
کنید.الگوی ۱: این به معنای ((شما) نبود که انعام ندهید.الگوی ۵: منظور شما این
بود که انعام ندهید.میتوانیم سریع و کند به روش بیان استفاده کنیم.دولت سریع عمل
کردهاست. (= دولت به سرعت عمل کردهاست.)۶ الگوی ممکن است اتفاق بیفتددر این الگو
ما میتوانیم به احتمال زیاد، اطمینان و اطمینان از آن استفاده کنیم.مذاکرات صلح
به احتمال زیاد چندین
|
|
تلاش / تلاش |
تلاش کنید / سعی کنید |
|
|
visit |
به کسی مراجعه کند |
|
|
work |
یه کاری بکن ین. |
1 صفحه ۱۱۱: فعل عادیاستفاده از صفت و صفت را در این جملات مقایسه کنید.adverb Adjectiveبه سرعت صورتم را شستم.. من یه شستشوی سریع داشتمبا شور و حرارت بحث میکردند. آنها یک مشاجره پرشوری داشتند.استفاده از الگوی صفت بسیار سادهتر است.خواب خیلی خوبی داشتم.این neater از مدتی است که خوب خوابیدم.۸۸ فعل عادیما میتوانیم به عنوان یک verb. معمولی از آن استفاده کنیممن کار احمقانهای کردهام.. تا سه ساعت دیگه سفر رو انجام دادیم داری چی کار میکنی؟. من این سیبزمینی رو برات درست میکنماینها اشکال فعل عادی هستند.
ارائه ساده |
ارائه پیوسته |
من / شما / آنها |
دارم … |
او این کار را انجام میدهد |
شما / ما در حال انجام کارهایی هستیم که او انجام میدهد |
از سادگی گذشت: |
گذشته پیوسته |
همه این کار را کردند |
من / او / او در حال انجام کاری بود که ما انجام میدادیم |
حال حاضر کنید |
حال به طور کامل و کامل |
من / شما / آنها انجام دادهایم |
من / شما / ما این کار را انجام دادهایم |
او این کار را انجام دادهاست |
او این کار را انجام دادهاست |
از همه گذشته، |
گذشته کاملاً پیوسته بود. |
همه این کار را کرده بودند |
همه داشتند این کار را میکردند |
ما به روش مشابه با افعال دیگر، نکات منفی و سوالاتی را شکل میدهیم. در زمان ساده ما از کارهای کمکی استفاده میکنیم.تام دیگر شیمی نمیکند.او در حال حاضر زیستشناسی را انجام نمیدهد.دیروز بعد از ظهر بازی کردی؟ این اواخر چیکار میکردی؟ما همچنین میتوانیم از the منفی و تکرار موکد قبل از verb. عادی استفاده کنیم.کار خطرناکی نکن.خواهرت تو رقابت خیلی خوب بود، نه؟
[۱۱]، وقت داشته باشید و صفحه ۱۱۲ را انجام دهیدفعل معمولی دارای چندین کاربرد است.وقتی میگوییم عمل چیست، از آن استفاده میکنیم. این ممکن است به این دلیل باشد که ما نمیدانیم یا نمیخواهیم بگوییم.داری چی کار میکنی؟ من برای این جمع کار میکنم.شما میتوانید کارهای هیجانانگیز زیادی را در دنیای ماجراجویی انجام دهید! حدس بزن دیروز چه کردیم.ما همچنین از این کار برای انجام 'انجام' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' 'آیا شما تمرینات خود را انجام دادهاید؟دارن تعمیرات رو به پشت بوم انجام میدن ما تا یک ساعت دیگه کار رو انجام دادیمدر زبان انگلیسی غیر رسمی، ما میتوانیم به جای یک فعل دیگر زمانی که در مورد انجام یک کار صحبت میکنیم، از آن استفاده کنیم.سقف آسیبدیده بود. حالا دارند این کار را میکنند. (= تعمیر)من این کفشها را کردهام. (= تمیز کردن)رستوران نهار یکشنبه را انجام میدهد. (= serves)همچنین میتوانیم از این کار با a استفاده کنیم. ۱۳۸ (۲) کسی باید شستن را انجام دهد.۸۹ کار و انجام دهید۱ انجام دهید و هر دوی افعال عملی هستند. (برای انجام این کار، اغلب به معنای "تولید" یا "ایجاد" است.کی این میز رو درست کرده؟ ما سود کوچکی میسازیم.یه فیلم "جیمز باند" جدید درست کردن فقط داشتم چای درست میکردم.در اینجا برخی اصطلاحات وجود دارد که باید انجام دهید و انجام دهید.بهترین کار خود را انجام دهید (به سختی تلاش کنید)، انجام دهید (با کسی)، یک کار انجام دهید، کسی را انجام دهیدبه نفع خود عمل کنید، خوب انجام دهید (= کمک به دیگران)، انجام تکالیف و کارهای خانه، انجام یک آزمون / کارامتحان، خوب انجام دهید (= موفق باشید)یک تماس بگیرید، یک تماس تلفنی بگیرید، یک بهانه بگیرید، یک بهانه بگیرید،سر و صدا کنیم، عشقبازی کنیم، اشتباه کنیم، پول درست کنیم، سر و صدا راه بیندازیم، حرف بزنیم، حرف بزنیم، دردسر درست کنیم،برای تبدیل شدن به فعل توخالی در عبارات مانند ایجاد یک پیشنهاد، * ۸۷.یادداشتبرای این بازیکنان تیم خوبی تشکیل خواهد داد، * ۹ (۱).زیرا داستان واقعاً مرا به خنده انداخت، و ۱۲۷ (۳).۲ در اینجا کاربرد بیشتری از این کار وجود دارد.جیسون چه کار میکند؟ (= What's Jason's)؟ تو چطوری؟ (= روشن کردن)من برای ناهار خیلی چیزها نمیخواهم. یک ساندویچ این کار را انجام خواهد داد. (= خوب خواهد بود)من با یک قهوه میتوانم این کار را بکنم. (= خواستن)ما احتمالاً باید بدون تعطیلات این کار را انجام دهیم. (= نه)رئیس میخواهد شما را ببیند. این کاری است که با کامپیوتر جدید انجام میشود.(= متصل به).
صفحه ۱۱۳۱۲ فعل Modal۹۰
خلاصهمقدمهای برای افعال مودال [۹۱]ممکن است فعل معین فعل معین فعل معین فعل معین
فعل معین فعل معین کنند. باید بروم. ما می تونیم اینجا پارک کنیمبرخی اصطلاحات
وجود دارند که دارای معانی مشابهی برای افعال معین هستند.باید برم ما اجازه داریم
اینجا پارک کنیم.این expressions میتوانند شکل دیگری مانند گذشته یا a
داشته باشند. باید عجله میکردم که به اینجا برسم.. ما درخواست کردیم که بریمافعال
Modal
مفاهیمی مانند ضرورت و امکان را بیان میکنند. ما میتوانیم از افعال مودال
استفاده کنیم تا به افراد اجازه دهیم کارها را انجام دهند و یا ما میتوانیم از آنها
برای گفتن اینکه ما چقدر مطمئن و یا چقدر مطمئن هستیم، استفاده کنیم.لازم است که
لازم باشد، لازم نیست و لازم نیست که من باید به بانک بروم.الزام و نصیحت: باید …
باید … باید به نامه پاسخ دهید.اجازه میتوانید، میتوانید، ممکن است، و اجازه
داشته باشید تا سال ۹۴ چمدان ما را در هتل رها کنیم.به یقین، باید در لندن هم مندی
و هم در آن حضور داشته باشد.احتمال: باید به زودی باران متوقف شود.احتمال: ممکن
است، میتواند و میتواند. ۹۷ کلید ممکن است در جیب کتم باشد.[XII]
صفحه ۱۱۴توانایی: میتواند، میتواند و میتواند - ۹۸ نفر از مردم میتوانند شنا
کنند.شرایط Unreal: ۹۹ %شش هفته تعطیلی خوب بود.عادتها: این کار را انجام خواهند
داد و به ۱۰۰ نفر عادت خواهند داشت زباله را در همه جا رها خواهند کرد.فعل و
انفعال فعل و انفعال. من باید برم رو پشت بومOVERVIEW: استفاده از افعال مودال؛ ۱۰۲۹۱ مقدمه به
افعال مودالفعل modal همیشه اولین کلمه در عبارت فعل است. این شکل همیشه دارای همان شکل
بوده و هرگز پایانی مانند ۵ ندارد. بعد از یک فعل modal، ما یک infinitive لخت را در نظر میگیریم.هوا پر باد خواهد
شد. باید مراقب پولت باشیبعد از آن، یک خصوصیت infinitive ندارد (به جز باید).توجه داشته باشید که
برخی از افعال مودال شکل ضعیفی دارند. ۵۵ (۱) باید نظر صادقانه خود را به من
بدهید. b)
اگر بخواهیم بر روی مفهوم آن تاکید کنیم، میتوانیم به یک خصوصیت موجه تاکید
کنیم.تو واقعاً باید ساکت باشی. (بسیار ضروری است.)شاید حق با تو باشد. (این به
خودی خود مشخص نیست) و ممکن است فرمهای کوتاه نوشته شده را داشته باشد.مانند دیگر
افعال کمکی (باید، داشته باشند و انجام دهند)، افعال مودال، در نکات منفی، سوالها،
برچسبها، و غیره مهم هستند. یک فعل modal نمیتواند بعد از آن باشد، و قبل از موضوع
مورد بحث قرار میگیرد.. میزت نباید کثیف باشهچگونه باید کار خود را مرتب کنم؟تو
باید یادداشت برداری، نه؟. فکر کنم باید برمما از این کار با یک modal استفاده نمیکنیم. چطور باید کار خود را سامان دهم؟یک
فعل modal
معمولاً متشنج نیست. آن میتواند به حال و آینده اشاره کند.. الان باید بدونیم
ممکنه نامه توی کیفم باشهآینده: باید به زودی بفهمیم. نامه ممکن بود فردا
برسد.برای گذشته ما از آن استفاده کردیم، قادر به غیره بودیم، یا از یک فعل modal +
استفاده کردیم.گذشته از این، ما باید آن را بدانیم. ممکن بود نامه دیروز رسیده
باشد.اما در برخی از زمینهها ممکن است، و ممکن است از اشکال گذشته باشد، خواهد
بود، و ممکن است.فرمول را به خاطر ندارم. (حال)نتوانستم فرمول را به خاطر بیاورم.
(گذشته) ممکن است مشکلاتی داشته باشیم. (سخنرانی مستقیم)ما فکر میکردیم ممکن است
مشکلاتی داشته باشیم. (صحبت غیرمستقیم)صفحه ۱۱۵ مقدمه ۹۲یک فعل modal میتواند
با کامل، پیوسته یا غیر فعال همراه باشد.عالیه: شاید این را قبلاً به شما نشان
داده باشم.پیوسته: آنها ممکن است فیلم را در تلویزیون نشان دهند.منفعل: ما میتوانیم
نتایج را بعداً نشان دهیم.عالیه و پیوسته: شما حتماً خواب بودهاید. کامل + غیر
فعال: اتومبیل باید دزدیده شدهباشد.برخی اصطلاحات وجود دارند که دارای معانی
بسیار مشابهی برای افعال معین هستند.حالات اصلی باید قادر باشند که به آنها اجازه
داده شود و قرار است در آن شرکت کنند. شما باید این فرم را پر کنید. من توانستم
ترتیب را لغو کنم.تفاوتهای مهمی در استفاده از افعال معین و این حالات وجود دارد،
مثلاً باید و باید، * ۹۲؛ میتواند و میتواند به آنها اجازه داده شود، * ۹۴؛ و
میتواند، * ۹۸. برای خواستن و رفتن به ۷۴، و برای، * ۷۶.ما میتوانیم از آنها
استفاده کنیم، بتوانیم و غیره در مورد گذشته صحبت کنیم.. دیروز باید یه آزمایش
انجام میدادیم ما نباید دیروز یه آزمایش انجام بدیمما همچنین میتوانیم از آنها
به شکل infinitive و ing
استفاده کنیم.میخواهم اجازه شرکت در این کار را داشته باشم. ممکن است قسمتی از آن
را به خود اختصاص ندهدتوانایی دیدن صحیح، مهم است. که قادر به مشاهده یک فعل معین
نیست، فاقد یک فعل و انفعال است.گاهی اوقات فعل modal را در مقابل خود قرار میدهیم، قادر به غیره
هستیم، و یا از دو حالت اینچنینی با هم استفاده میکنیم.باید عجله کنی. شاید
بتونم یه کمی تجدید نظر کنمما باید به خودمون اجازه بدیم که خودمون تصمیم
بگیریم.مردم عادت داشتند که لباسهای خود را با دست بشویند.تو نمیتوانی آن را به
موقع تمام کنی.اما ما نمی تونیم با هم از دوتا "modals" استفاده کنیم نباید عجله کنی.۶ یک اسم، صفات
و قیدها و افعال معمولی معانی مشابهی برای افعال معین دارند.به هیچ وجه امکان
نداشت که همه چیز آماده باشد.مهم است که مرا مطلع نگه دارید.اونها احتمالاً پولمون
رو به ما پس می دن ۲۱۴مسافران موفق به تلاش برای حفظ امنیت شدند. ۹۸ (۳ a)۹۲
ضرورت: باید، لازم باشد، نباید و نباید.۱ باید و بایداین یک قانون در یک بخش راهآهن
بریتانیا در مورد a جوان Person's است.قبل از شروع سفر باید بلیط خود را بخرید، مگر این که به قطاری
که در آن امکانات خرید بلیط در دسترس نباشد، ملحق شوید.. حالا به این بحث نگاه کنوقت
زیادی برای هدر دادن نداریم بهتره بلیط را برای قطار بخری.. نمیتونم این کارو
بکنم. میخوام از این "railcard" استفاده کنم قبل از اینکه سوار بشم
باید بلیط رو بخرم[۱۲] l۱۶ verbs PAGEزمانی که در حال حاضر یا در آینده نزدیک صحبت
میکنیم، یا باید از آن استفاده کنیم یا باید داشته باشیم. اما تفاوتی در معنا
وجود دارد. ما معمولاً از آن استفاده میکنیمزمانی که گوینده این احساس را احساس
میکند و باید زمانی که ضرورت خارج از سخنرانی است به آن نیاز داشته باشد.قبل از
شروع سفر باید بلیت خودت را بخری.باید بلیط بگیرم قبل از اینکه سوار قطار
بشماستفاده از این نشریه باید به این دلیل باشد که این قانون توسط خطوط راهآهن
انگلیس ساخته شدهاست و آنها قدرت هستند. استفاده فیل باید به این دلیل باشد که
قانون او نیست، و ضرورت از این وضعیت ناشی میشود.تو باید … یه راهی هست که به کسی
دستور بده کاری رو انجام بده باید … یه راهی هست که بهشون بگیم در این موقعیت چی
لازمهباید فرمی را پر کنید. (به شما میگویم) باید فرمی را پر کنید. (این قانون
است) من باید به رژیم غذایی بروم. من اضافهوزن دارم.باید رژیم بگیرم دکتر به من
گفتهاست.نکته a معنی باید را مقایسه کنید و باید به سوالات پاسخ دهید.حالا باید
این نامهها را بنویسم؟ (= شما اصرار دارید که من آنها را مینویسم؟)حالا باید
این نامهها را بنویسم؟ (= برای من لازم است که آنها را بنویسم؟ ما همچنین میتوانیم
از آن برای سفارش یک فرد در قدرت استفاده کنیم. ۷۶ (۲) دکتر میگوید که من باید به
رژیم غذایی بروم.اما باید خیلی طبیعیتر از این باشد که این طور باشد.ج) ملزم
باشید و ملزم به بیان ضرورت نیز باشید. هر دو حالت نسبتاً رسمی هستند. شما مجبور
هستید که اظهارنامه خود را امضا کنید.ما گاهی اوقات باید "برای چیزهایی که
فکر میکنیم ضروری هستند" استفاده کنیم چون آنها خیلی لذت بخش هستند.. تو
واقعاً باید این اپرای جدید کانادایی رو نگاه کنی باید با هم ناهار بخوریم.نباید
زمان گذشته، هیچ فرم کامل یا مرتب و بدون شکل و شکل داشته باشد. ما باید به جای آن
از آن استفاده کنیم.هفته پیش باید ۱۵ پوند برای این railcard
پرداخت کنم.مجبور شدیم چند تا تغییر ایجاد کنیم.من مجبور هستم زمان زیادی را صرف
سفر کنم.انتظار نداشتم که به دنبال بچهها باشم.این اصلاً جالب نیست که بخوای کل
سفر را تحمل کنی.شما باید هزینه کامل یک مسافر کامل را پرداخت کنید.۲ باید و باید
این کار را انجام دهیدهر دو باید معنای یکسانی را بیان کنند: ضرورت که خارج از
سخنرانی است.من باید در ماه ژوئن امتحان کنم.من باید در ماه ژوئن امتحان کنم.باید
در هر دو زبان رسمی رسمی و رسمی وجود داشته باشد، اما باید غیر رسمی باشد.ما فقط
به صورت tenses ساده استفاده میکنیم، اما باید همه اشکال یک verb.
معمولی را داشته باشیم.پدر خیلی ناخوش بود که ما مجبور بودیم شب را با او بنشینیم.
من نمیخواهم تو را تنبیه کنم.. نمیتونیم از اینجا استفاده کنیمکتاب ۱۱۷ سالهگذشته
از این، کار سادهای بود که باید انجام میشد. نمیتوانستم به مجلس رقص بروم. باید
پروژه رو تموم میکردمبا این کار، ما در نکات منفی و پرسشها استفاده میکنیم.. ما
مجبور نیستیم پول بدیم برنده باید سخنرانی کنه؟. باید بگم، ما به عنوان یه کمکی
ازش استفاده میکنیمما پول نداریم. برنده باید سخنرانی کند؟ برای انگلیسی
آمریکایی، * ۳۰۳ (۵ c).در گذشته از جوابهای negatives و سوالهایی که تقریباً همیشه از آن استفاده
میکردیم … مجبور بودیم، نه، مجبور بودیم.مدت زیادی صبر کردی؟سه نیازی نیست.لازم
نیست و لازم نیستما نیازی نداریم و نیازی نداریم که بگوییم چیزی غیر ضروری است.شما
همیشه لازم نیست یک قرار ملاقات داشته باشید.شما همیشه مجبور نیستید یک قرار
ملاقات داشته باشید.اغلب میتوانیم از هر کدام از این فرم استفاده کنیم. اما یک
تفاوت مشابه آنچه بین باید و باید داشته باشد وجود دارد. با نیاز به عدم نیاز به
احساس کمبود احساس میشود.با اینکار لازم نیست، از وضعیت ناشی میشود.. تو نباید
منو به ایستگاه برسونی میتونم راه برملازم نیست منو به ایستگاه برسونی Alan's
منو بالا میبره.نیاز به فعل عادیباید همان طور که باید باشد، باشد.رنگها باید
مطابقت داشته باشند / باید مسابقه دهند.این شکل نباید دقیق باشد / نیازی به دقیق
بودن ندارد.توجه کنید که آمریکاییها نیازی به این کار ندارند و نیازی به این کار
ندارند. ۳۰۳ (۹)برای این فرش نیاز به تمیز کردن دارد، * ۱۱۳ (۱).همچنین ما همچنین
میتوانیم به عنوان یک اسم به عنوان یک اسم استفاده کنیم، به خصوص در عبارت
نیازی.لازم نیست زود بلند بشی.نیازی به انجام آن نبود و نیازی به آن نبودما از این
فرمها برای صحبت در مورد یک اقدام گذشته غیر ضروری استفاده میکنیم. اگر اتفاقی
بیفتد که در حال حاضر میدانیم غیر ضروری است، ما معمولاً نیازی به انجام آن
نداشتیم.. ما نباید این ساندویچها رو درست کنیم. هیچکس چیزی نخورده(ما آنها را
ساختیم، اما لازم نبود.)نیازی به این نداشت که این عمل اتفاق نیفتد.لازم نبود
ساندویچ درست کنیم. ما میدانستیم که مردم خودشان را میآورند. (ما آنها را
ساختیم چون ضروری نبود)اما ما همچنین میتوانیم از آن برای چیزی غیر ضروری که
واقعاً اتفاق میافتد استفاده کنیم.لازم نبود ساندویچ درست کنیم. هیچکس چیزی
نخوردهما همچنین میتوانیم از آن استفاده کنیم.خوشبختانه مجبور شدیم برای تعمیرات
پول پرداخت کنیم.
گزارش تایپ شد (توسط منشی).هنگامی که فرد عمل را انجام میدهد (منشی) سوژه است، ما از یک verb. فعال استفاده میکنیم وقتی موضوع آن چیزی است که عمل در (گزارش) هدایت میشود، سپس ما از یک verb. منفعل استفاده میکنیم، میتوانیم در مورد منشی و آنچه انجام داد، یا درباره گزارش و آنچه رخ دادهاست استفاده کنیم. این انتخاب به اطلاعات قدیمی یا جدید در این زمینه بستگی دارد. اطلاعات قدیمی معمولاً در ابتدای جمله و اطلاعات جدید در پایان میرسد.در یک جمله منفعل، نماینده میتواند اطلاعات مهم و مهم (… توسط منشی) باشد، یا اگر هیچ اطلاعاتی را اضافه نکند، میتوانیم آن را رها کنیم. ما میگوییم این گزارش تایپ شدهاست زیرا این حقیقت که تایپ کردن کامل است، اهمیت بیشتری دارد.بهتر از هویت theپاسیو اغلب به سبک غیر شخصی و غیر شخصی استفاده میشود.فرمفعل منفعل نوعی از فعل و انفعال غیرفعال است.این نامه دیروز ارسال شد.افعال Modal در غیر فعال - ۱۰۶ تمام بلیطها را باید نشان داد.غیر فعال با گرفتن شماره ۱۰۷گاهی اوقات ما به جای اینکه باشیم، از آن استفاده میکنیم. نامه در پست گم شد.الگوهای خاصThe فعل و انفعال با افعال دادن - ۱۰۸، همه certificates داده شدند.
۱۰۴ استفاده از غیرفعال کنندهفعل و انفعال متقابل با افعال reporting * ۱۰۹گفته میشود که این شرکت ورشکسته است. گفته میشود که این شرکت ورشکسته است.Passive + to - infinitive یا participle فعال ۱۱۰. تو به خودت هشدار داده بودی که مراقب خودت باشیزمان زیادی صرف جر و بحث شده بود.الگوها با استفاده و دسترسی به ۱۱۱ما باید کاری برای خدمات حرفهای انجام دهیم. من عکسهایی داشتم که توسعه پیدا کرده بود.بازی غیرفعال به - و gerund * ۱۱۲ما نمیخواهیم ورودی را رد کنیم. متنفرم از اینکه از او عکس بگیرم.اشکال فعال با یک معنی منفعل - ۱۱۳ملافهها به شستن احتیاج دارند.باید کمی خرید کنم. فر به راحتی تمیز میشود.OVERVIEW: فعل و انفعال فعل و انفعال منفعل و منفعل ۱۱۴۱۰۴ استفاده از غیرفعال کننده۱ موضوعدر اینجا دو پاراگراف وجود دارد. یکی درباره the J.J. تامسون است و دیگری در مورد الکترون است.
thomson، آقای جوزف رومنو (۱۸۴۶ - ۱۹۴۰) |
electron |
فیزیک دان و ریاضیدان بریتانیایی |
یک ذره زیر اتمی و یکی از آنها |
و رئیس گروهی از محققین |
اجزای اصلی ماده هستند. the The of the The of |
آزمایشگاه کاوندیش |
electron توسط J.J. کشف شد. |
کمبریج. تامسون متوجه شد |
تامسون. آن در همه اتمها یافت میشود. |
الکترون. او به عنوان یک فرد شناخته میشود |
و کوچکترین اطلاعی ندارد |
بنیانگذار فیزیک مدرن. |
بار الکتریکی منفی. |